اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روان افشاندن

نویسه گردانی: RWʼN ʼFŠANDN
روان افشاندن . [ رَ اَ دَ ] (مص مرکب ) جان افشاندن . فدا کردن روان . جانفشانی کردن :
گر مرا دشمن ز من دادی خلاص
بر سر دشمن روان افشاندمی .

خاقانی .


حرمت می را که می گشنیز دیگ عیشهاست
بر سر گشنیزه ٔ حصرم روان افشانده اند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.