روباروی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابلة. مواجهة. برابر شدن . مقابل شدن . مواجه شدن
: با کدامین رو نمیدانم سلیم !
میشود آیینه روباروی او.
محمدقلی سلیم (از آنندراج ).
مقابلة؛ روباروی شدن . (منتهی الارب ). و رجوع به روبرو و روباروی و روباروی کردن شود.