رو باز کردن
نویسه گردانی:
RW BAZ KRDN
رو باز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نقاب از چهره برداشتن . کشف حجاب کردن . برقع از رخساره برافگندن
: اکنون که تو روی باز کردی
رو باز به خیر کرد حالم .
سعدی .
و رجوع به روباز شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.