اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روبه بازی

نویسه گردانی: RWBH BAZY
روبه بازی . [ ب َه ْ ](حامص مرکب ) کنایه از مکر و فریب و دغل بازی . (آنندراج ). روباه بازی . رجوع به روباه بازی شود :
این سگ صفتان کنند ای آهوچشم
ناگاه ترا صید ز روبه بازی .

سرخسی .


شیر فلک را برد به روبه بازی
آنکه توباشی ورا مربی و حامی .

سوزنی .


چو روباهان و خرگوشان منه گوش
به روبه بازی این خواب خرگوش .

نظامی .


رو تو روبه بازی خرگوش بین
مکر و شیراندازی خرگوش بین .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
روبه بازی کردن . [ ب َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) روباه بازی کردن . رجوع به روباه بازی کردن شود : روبه بازی مکن در صف عشاق زانک زشت بود پیش گ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.