اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روح

نویسه گردانی: RWḤ
روح . (اِخ ) ابن زنباع بن روح بن سلامة الجذامی ، مکنی به ابوزرعه . حاکم فلسطین از قبل عبدالملک مروان ، متوفی به سال 84 هَ .ق . وی به صفت علم و عقل متصف بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 158).زرکلی گوید: روح به گفته ٔ بعضی ، جزو صحابه بوده ۞ ، عبدالملک بن مروان میگفت : «روح اطاعت مردم شام و دهاء مردم عراق و فقه مردم حجازرا با هم داشت ». وی را با عبدالملک و جز او داستانهایی است . (از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 327). و رجوع به الاصابة ج 1 ص 524 و الوزراء و الکتاب ص 21 و 22 و العقد الفرید (فهرست ) و کتاب التاج (فهرست ) و عیون الاخبار (فهرست ) و البیان و التبیین (فهرست ) و ابوزرعه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
روه . [ رَ ] (ع مص ) جنبیدن آب بر روی زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
روه . (اِ) سیرت نیک و پارسایی و روهبان مرکب از این است . (از ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ).
روه . (اِخ ) نام کوهی است در توابع کابل . (برهان ) (آنندراج ).
رووه . [ وَ / وِ ] (اِ) ۞ رووه ٔ یک کفش ؛ مقابل تخت و زیره . (یادداشت مؤلف ).
شکم روه . [ش ِ ک َ رَ وَ / رُ وِ ] (اِ مرکب ) شکم رو. شکم روش . اسهال . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
کارلس روه . (اِخ ) ۞ درآلمانی «کارلسرو». شهری از کشور آلمان ، کرسی ناحیه ٔ«باد» پائین جنگل سیاه ۞ . دارای 252900 سکنه . (از دایرةالمعارف کی...
بیرون روه . [ رون ْ رُ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) اسهال . شکم روش . تردد. اختلاف . (یادداشت مؤلف ). پیچاک شکم . و رجوع به اسهال شود.
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.