اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روح پروردن

نویسه گردانی: RWḤ PRWRDN
روح پروردن . [ پ َرْ وَ دَ ] (مص مرکب ) پروردن روح . زنده گردانیدن . حیات بخشیدن :
فراق روی تو آن روز نفس کشتن بود
نظر بروی تو امروز روح پروردن .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.