اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روح روان

نویسه گردانی: RWḤ RWʼN
روح روان . [ ح ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )جان عزیز. (لغت محلی شوشتر خطی ). || آسایش جان . (ناظم الاطباء). || کنایه از معشوق و شراب و هرچیز خوب . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
روح و روان . [ ح ُ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جان . روح : سخا نماند سخن طی کنم شراب کجاست بده بشادی روح و روان حاتم طی .حافظ.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.