اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روح فزا

نویسه گردانی: RWḤ FZʼ
روح فزا. [ ف َ ] (نف مرکب ) مخفف روح افزا یا روح فزای . روح افزا. رجوع به همین ترکیب شود :
تو را همایون دارد پدر بفال که تو
ستوده طلعتی و صورت تو روح فزای .

فرخی .


نکته ٔ روح فزا از دهن دوست بگو
نامه ٔ خوش خبر از عالم اسرار بیار.

حافظ.


بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزایش ببخش از آنکه تو دانی .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.