اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روح نامی

نویسه گردانی: RWḤ NAMY
روح نامی . [ح ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روح نامیه :
گرنه عرق منبر تستی در اشجار عراق
روح نامی اره گشتستی اندر هر شجر.

سنایی .


رجوع به روح نامیه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.