اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روح نامیه

نویسه گردانی: RWḤ NAMYH
روح نامیه . [ ح ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روح نباتی . قوت نامیه . (آنندراج ). نیرویی در گیاهان که باعث نمو آنها گردد :
ز روح نامیه مانا که نسبتی دارد
ثنای او که فزاید همی بعمرثناش .

سنایی .


من میوه دار حکمتم از نفس ناطقه
وایشان ز روح نامیه جز نارون نیند.

خاقانی .


زبس که ریخت ازین پیش خون خفچاقان
بهندوی گهری چون پرندچین براق
عجب مدار که از روح نامیه زین پس
بجای سبزه ز گل بردمد سر خفچاق .

خاقانی .


و رجوع به روح نامی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.