اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رود

نویسه گردانی: RWD
رود. (ص ) لوت . عریان . روت . لخت . (یادداشت مؤلف ) :
گر باغ بماند ساده بی گل
ور شاخ بماند رود بی بر
ملک ملک ارسلان جهان را
چون باغ بهشت کرد یکسر.

مسعودسعد.


|| مرغ و گوسفندی که پر و موی او را تمام کنده باشند و بروغن بریان کرده باشند. (برهان قاطع). مرغ که بآب گرم پر و موی از او دور کنند. (آنندراج ). مرغ یا گوسپند کشته که پر وموی آنها را کنده باشند. (ناظم الاطباء). امروز اروت = آرید= آورود گویند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به اروت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
دجله رود. [ دَ ل َ ] (اِخ ) نام رودیست در خاک فیروزکوه بدین توضیح که سه رود کوچک که یکی از تنگه ٔ واشی خارج می شود و از چمن فیروزکوه می...
رود ایاک . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی سردسیر از بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع در 18هزارگزی شرق قلعه ٔ اعلا مرکز دهستان و 60ه...
رود عمار. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زهان بخش قاین از شهرستان بیرجند واقع در 97هزارگزی جنوب شرقی قاین و در سر راه اتومبیل رو قاین ب...
زرین رود. [ زَرْ ری ] (اِخ ) نام دیگر زاینده رود است .زرینه رود. رجوع به نزهة القلوب ج 3 ص 216، ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 10 و 12، زرینه رود و ...
زارم رود. [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری . در 26گزی شمال خاوری کیاسه . منطقه آن کوهستانی و جنگلی ا...
زنده رود. [ زَ / زِ دَ / دِ ] (اِخ ) رود مشهور اصفهان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). نام رود اصفهان . (غیاث ). زاینده رود : نیل کم از زنده رودو مصر...
غنده رود. [ غ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بمعنی غندرود. (از برهان قاطع). بمعنی نفیر که کوچکتر از کرنای است ، و در زمان قدیم هر وقت که آن را میزدن...
شصتن رود. [ ش َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان . آب آن از چشمه های محلی است . سکنه ٔ آن 100 تن و محصول آنجا برنج...
سجاس رود. [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش قیدار شهرستان زنجان و همچنین نام رودخانه ای است که از این دهستان سرچشمه گرفت...
زنگی رود. [ زَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است معروف که از پهلوی شهر ایروان می گذرد و منبع آن دریاچه ٔ کوکجه است که به رودخانه ٔ ارس متصل می...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۲۵ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علی محمد عالیقدر
۱۳۹۰/۰۱/۱۵ Iran
0
0

در کتاب حدودالعالم، رود به معنی مس آمده است: سردن شهری است اندر میان دو رود نهاده؛ جایی آبادان و خرم؛ اندر کوه وی معدن رود است. (ص 136) اینک توصیف این شهر از معجم البلدان: ولایتی است بین فارس و خوزستان از اعمال فارس، در آن جا معدن مس پیدا می شود که به شهرها و ولایات دیگر برده می شود.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.