رودربایستی
نویسه گردانی:
RWDRBAYSTY
رودربایستی . [ دَ ی ِ ] (حامص مرکب ) در تداول عامّه ، مأخوذیت به حیا. (یادداشت مؤلف ). حالت شرم از گفتن گفتاری یا کردن کرداری بملاحظه ٔ حرمت شخص حاضر که این گفته یا کرده خلاف حفظ احترام اوست . (یادداشت مؤلف ). رودرواسی .
- در رودربایستی افتادن ؛ مأخوذ به حیا شدن . رودربایستی کردن . رجوع به همین ترکیب شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه بر اثر استفاده نادرست عوام از واژه ی رو در رو بایستی موجود آمد و معمول شد. هدف از این واژه نیز
در اصل اشاره به لزوم رو در رو شدن با دیگری ر...
رودربایستی کردن . [ دَ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ بحیا شدن . در رودربایستی افتادن .در رودربایستی گیر کردن . رجوع به رودربایستی شود.
بی رو دربایستی . [ دَ ی ِ ] (ق مرکب ) رک . بی پرده . (یادداشت مؤلف ). بی شرمساری . بدون ملاحظه . رجوع به رودربایستی شود.