اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روذ

نویسه گردانی: RWḎ
روذ. [ رَ ] (ع مص ) آمدن و رفتن . (از اقرب الموارد). و رجوع به روذة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قیامت روز.[ م َ ] (اِ مرکب ) روز قیامت . (فرهنگ فارسی معین ).
کحلی روز. [ ک ُ ] (اِ مرکب ) روز تاریک . روز تیره . || کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). کحلی شب . (از برهان ) (از آنندراج ). کحلی پ...
روز نجومی . [ زِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مدت زمان بین دو عبور علیای ستاره ای است (این روز برای تمام ستاره ها یکی است ).
روز مظالم .[ زِ م َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (از برهان قاطع) (از آنندراج ). و رجوع به قیامت شود.
روز میدان . [ زِ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز جنگ .(از آنندراج ). بمجاز روز نبرد و پیکار : اسب لاغرمیان بکار آیدروز میدان نه گاو پروا...
روز کیاده . [ دَ / دِ ] (اِخ ) از دهکده های هزارجریب مازندران است . (از سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 124 و ترجمه ٔ آن ص 166).
روز گذاردن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گذرانیدن روز. روز بسر بردن : علاق ؛آنچه بوی روز گذارند از علف و قوت . (منتهی الارب ).
روز گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) وقت گذرانیدن . گذراندن روز.
روز قربان . [ زِ ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز عید اضحی . رجوع به اضحی و قربان شود.
روزقیامت . [ زِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روزی که مردگان زنده خواهند شد و نیکوکاران و بدکاران در آن روز بپاداش و کیفر اعمال خود خواهند ...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۷ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.