اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روذ

نویسه گردانی: RWḎ
روذ. [ رَ ] (ع مص ) آمدن و رفتن . (از اقرب الموارد). و رجوع به روذة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
روز زن و روز مادر در ایران باستان روز پنجم اسفند به نام سْپَندَرمَت= spandarmat (اوستایی: سْپِنتَ آرمَئیتی=spenta ãrmaiti= زمین بارور ـ دایرـ حاصلخیز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شب و روز. [ ش َ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شبانه روز. بیست و چهار ساعت . لیل و نهار. اءَصرمان . (منتهی الارب ). جدیدان . (دهار). طَریدان . (من...
ناخن روز. [ خ ُ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان قاطع) (آنندراج ). آفتاب . (شمس اللغات ) : برنده ناخنه ٔ چشم ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
روز مبادا. [ زِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز سختی و پریشانی : همیشه در اندیشه ٔ روز مبادای خود باش . (از فرهنگ عوام ).
روز واقعه . [ زِ ق ِ ع َ / ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز مرگ : به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنیدکه میرویم به داغ بلندبالایی . حافظ.به خا...
روز هرمزد. [ زِ هَُ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز پنجشنبه . (برهان قاطع) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ) : بباشم برین رزمگه پنج روزششم روز ه...
شبانه روز. [ ش َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) شب و روز. (فرهنگ نظام ). شبان روز. بیست و چهار ساعت . یک شب و یک روز. (از ناظم الاطباء). شباروز. || (...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۷ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.