روز
نویسه گردانی:
RWZ
روز. [ رَ ] (ع مص ) آزمودن . (تاج المصادر بیهقی ). آزمودن کسی را و آزمودن آنچه نزد اوست . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سنجیدن سنگی را برای دانستن وزن آن . (از اقرب الموارد). || سنجیدن و آزمودن دینار را برای دانستن اندازه ٔ آن . (از اقرب الموارد). || برپای داشتن مرد ضیاع خود را و اصلاح کردن آن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). برپای داشتن و بر حرفت خود بودن و اصلاح کردن . (آنندراج ). || خواستن و طلب کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
روز بهرانان . [ ] (اِخ ) دهی است از طسوج رودبار قم . (از ترجمه ٔ تاریخ قم ص 116).
تاریکی روز. [ کی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی سختی ایام آمده : تاریکی روز از فغان است ، الجزع عند البلاء تمام المحنة. الجزع ا...
پراگنده روز. [ پ َ گ َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) رجوع به پراکنده روز شود.
روز رستاخیز. [ زِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روزقیامت . روز حساب . روز شمار. رجوع به رستاخیز شود.
روز عذرآوری . [ زِ ع ُ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (از فرهنگ اسکندرنامه از آنندراج ).
سلیمان روز. [ س ُ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 13).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
روز استقلال ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Independence Day)، که با نام چهارم جولای (به انگلیسی: Fourth of July) نیز شناخته میشود، یک جشن فدرال در ...
شب اندر روز. [ ش َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) روز و شب . بیست و چهار ساعت شبانه روز. شب و روز در یکدیگر فرورفته . || کنایه از روشنایی و تاریکی باشد. ...
مشهد گنج روز. [ م َ هََ دِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهات بارفروش است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرابادرابینو ص 159). در جغرافیای سیاسی کیهان ص...