اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روز شمار

نویسه گردانی: RWZ ŠMAR
روز شمار. [ زِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (آنندراج ). روز داوری . روز رستاخیز. روز حساب :
کجا برد خواهی مرا بسته زار
نترسی ز یزدان بروز شمار.

فردوسی .


بیزدان نمایم بروز شمار
بنالم ز بدکن بپروردگار.

فردوسی .


بدین گیتی اندر نکوهش بود
بروز شمارت پژوهش بود.

فردوسی .


بسرکشان سپه گفت هر که روز شمار
ثواب خواهد جستن همی ز ایزد بار...

فرخی .


گر ایدر نگیردت فرجام کار
بگیرد بپاداش روز شمار.

اسدی .


مرمرا گویی برخیز که بددینی
صبر کن اکنون تا روز شمار آید.

ناصرخسرو.


که گر پای طفلی برآید بسنگ
خدای از تو پرسد بروز شمار.

سعدی .


اگر می بترسی ز روز شمار
از آن کز تو ترسد خطا درگذار.

سعدی .


بر ضعیفان و زیردستانت
خشم بی حد مران و طیره مگیر
که فضیحت بود بروز شمار
بنده آزاد و خواجه در زنجیر.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
روزشمار. [ ش ُ ] (نف مرکب ) آنکه روزها بشمارد. || (اِ مرکب ) تقویم . سالنامه .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.