اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روزگار کشیدن

نویسه گردانی: RWZGAR KŠYDN
روزگار کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) اوقات صرف شدن . زمان بردن . طول کشیدن . صرف شدن عمر. روزگار رفتن : بدان وقت که مأمون بمرو بود... و آن جنگهای صعب میرفت و روزگار میکشید. (تاریخ بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.