روزنامة
نویسه گردانی:
RWZNAM
روزنامة. [ م َ ] (معرب ، اِ)معرب روزنامه . (از المنجد). رجوع به روزنامه شود.
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
روزنامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از روز+ نامه (نامک پهلوی )، معرب آن روزنامج و روزنامجه . بیرونی در الجماهر (ص 260) از قول ناخدای کشتی...
روزنامه نشریهای است که به طور مرتب و منظم تهیه، چاپ و پخش میشود و بی هیچ قید و شرطی در دسترس مردم قرار میگیرد. روزنامه نه بیانیه است و نه اطلاعیه و...
روزنامه چی . [ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) ۞ صاحب روزنامه . || روزنامه نگار. || روزنامه فروش .
روزنامه خوان . [ م َ / م ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) خواننده ٔ روزنامه . کسی که روزنامه میخواند. توده ٔ با سواد که روزنامه های روزانه را مطالعه می...
روزنامه فروش . [ م َ / م ِ ف ُ ] (نف مرکب ) فروشنده ٔ روزنامه . کسی که در دکه ٔ روزنامه فروشی ، روزنامه می فروشد.
روزنامه نگار. [ م َ / م ِ ن ِ ] (نف مرکب ) صاحب برید قدیم را گویند که منصب بزرگی بوده [ است ] . (حاشیه ٔ ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272). || رو...
روزنامه نویس . [ م َ / م ِ ن ِ ] (نف مرکب ) روزنامه نویسنده . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه مباشر عمل روزنامه است و اخبار روزنامه را می نویسد. (نا...
روزنامه نویسی . [ م َ / م ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) تهیه و نوشتن مقالات و اخبار روزنامه . (فرهنگ فارسی معین ).عمل روزنامه نویس . شغل روزنامه نویس ....
روزنامه نگاری . [ م َ / م ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل روزنامه نگار. شغل روزنامه نگار. روزنامه نویسی . رجوع به روزنامه نویسی شود.
آ
منوچهر آتشی
شکوفه آذر
صبا آذرپیک
حمیده آرمیده
گیتا آرین
شهناز آزاد
میرزا آقاخان کرمانی
سیروس آموزگار
مرتضی آوینی
حسن آ...