اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روزه واکردن

نویسه گردانی: RWZH WʼKRDN
روزه واکردن . [ زَ / زِ ک َدَ ] (مص مرکب ) افطار کردن . (آنندراج ) :
خمار باده در چشمم سیه کرده است عالم را
بیا ساقی که وقت شام باید روزه واکردن .

کلیم (از آنندراج ).


خط دمید اکنون از آن لب کام دل خواهم گرفت
شام خود شد روزه ٔ امید را وامیکنم .

کلیم (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.