روشنک
نویسه گردانی:
RWŠNK
روشنک . [ رَ / رُو ش َ ن َ] (مصغر، اِ) یا روشنک [ رَ / رُو ش َن ْ ] نام دارویی است مانند کمای خشک شده . (ازبرهان ) (ناظم الاطباء). شاطل . شاتل . ساتل . ساطل . (فرهنگ فارسی معین ). شاطل : روشنک ، گرم است مسهل صفرا و اخلاط غلیظه . (منتهی الارب ). و رجوع به مترادفات کلمه شود. || (در دکن ) ترازو سنگ . (برهان ). || (در دکن ) مشعل دار. (برهان ) (انجمن آرا). مشعل چی . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
روشنک .[ رَ ش َ ن َ ] (اِخ ) دختر دارا. (خمسه ٔ نظامی حواشی ج 4). نام دختر دارا است که اسکندر بموجب وصیت دارا او را به عقد نکاح خود درآورد. (...