روشن گهر. [ رَ
/ رُو ش َ گ ُ هََ ] (ص مرکب ) روشن گوهر. که دارای ذات پاک و اصیل باشد. پاک اصل . صحیح النسب . (یادداشت مؤلف ). آنکه سرشت روشن داشته باشد. روشن نهاد. (آنندراج )
: شبنم غنچه ٔ بیداردلان چشم بد است
صیقل سینه ٔ روشن گهران دست رد است .
صائب .
چنان کز ایستادن صاف گردد آبها صائب
خموشی می کند روشن گهر تیغ زبانها را.
صائب (از آنندراج ).
و رجوع به روشن نهاد شود.