روض
نویسه گردانی:
RWḌ
روض . [ رَ ] (ع مص ) رام کردن ستور. (دهار). نرم و رام کردن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
روز خداوند. [ زِ خ ُ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سبت مسیحیان است و از این رو بدین نام خوانده شد که تمیزی میان آن و یوم الشمس بت پرستان ...
روز بازپرس . [ زِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت .
روز عاشورا. [ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز دهم ماه محرم . رجوع به عاشورا و حسین بن علی شود.
روز رستخیز. [ زِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (ناظم الاطباء). رجوع به روز رستاخیز و رستاخیز شود : حربه را چون بحرب تیز کندروز را ر...
روز گذاردن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گذرانیدن روز. روز بسر بردن : علاق ؛آنچه بوی روز گذارند از علف و قوت . (منتهی الارب ).
روز گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) وقت گذرانیدن . گذراندن روز.
روز فروشدن . [ ف ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ٔ مردم گناباد (خراسان ) غروب فرارسیدن . غروب شدن . || کنایه از بسر آمدن عمر. (آنندراج ).
روز وانفسا. [ زِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روزی که هرکس بفکر خویشتن است . (از فرهنگ عوام ). رجوع به امثال روز شود. || کنایه از روز قیام...
ناآغاز روز. (اِ مرکب ) ترجمه ٔ ازل الاَّزال است ، یعنی روزی که اول ندارد از طرف ماضی . (انجمن آرای ) (آنندراج ) ۞ .
روز دیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضایع و تباه شدن روز. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ).