روغن کشیدن . [ رَ
/ رُو غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به دست آوردن روغن از دوغ یا ماست یا کره یا پیه و چربی حیوان یا نبات و دانه . (از یادداشت مؤلف )
: دوغم ای دوست در آنین تو می خواهم ریخت
تا کشم روغن از آن دوغ همی جنبانم .
طیان .
روغن کشد ز دانه ٔ دلها هزار بار
این خال نیلگون که به کنج دهان تست .
بابافغانی (از آنندراج ).