رومی خوی . (ص مرکب ) رومی خو. آنکه به هر کس و هر جا رسد به رنگی و خویی جلوه گر شود. متلون المزاج . (فرهنگ فارسی معین ). کسی را گویند که دورنگ و متلون مزاج باشد و به هرکه رسد به رنگ و خوی او شود. (برهان ) (از آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری ) (شرفنامه ٔ منیری )
: هوا چون خاک پای و آز خوک پایگاهت شد
خراج از دهر ذمی روی رومی خوی بستانی .
خاقانی (از جهانگیری ).