رونق گرفتن . [ رَ ن َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رواج یافتن . رونق یافتن . رواج پیدا کردن
: سنه ٔ
449 در پیچیدندش تا اشراف اوقاف غزنین بستاند و از آن خواستند تا رونقی تمام گیرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
255). || صفا و جلا و گرمی گرفتن
: گرفت حسن تو رونق ز آه سرکش ما
کشیده سرمه به چشم تو دودآتش ما.
ملامفید بلخی (از آنندراج ).