اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روی درکشیدن

نویسه گردانی: RWY DRKŠYDN
روی درکشیدن . [ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) پنهان شدن . مختفی گشتن . روی برتافتن . (یادداشت مؤلف ) : رسول گفت یا فاطمه ... این نه آن کس است که روی از وی درکشند. (قصص الانبیاء ص 243). [ حقه ] به خزانه دار شاه سپرد و روی درکشید و پنهان شد. (نزهت نامه ٔ علایی ).
برون رفت و روی از جهان درکشید
چو عنقا شد از بزم شه ناپدید.

نظامی .


به نفرت ز من درمکش روی سخت .

(بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.