رویین دژ. [ دِ ] (اِ مرکب ) کوس رویین . (ناظم الاطباء). || قلعه و دژ استوار و محکم
: چو رویین تن اسفندیار است هردم
بر او فتح رویین دژ آسان نماید.
خاقانی .
رویین دژ آز را گشادم
آوازه ٔ هفتخوان شکستم .
خاقانی .
زیراین رویین دژ
۞ زنگارخورد
هر سحرگه هفتخوان خواهم گزید.
خاقانی .