اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ره بریدن

نویسه گردانی: RH BRYDN
ره بریدن . [ رَه ْ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) راه بریدن . راهزنی کردن . دزدی کردن . (یادداشت مؤلف ). || راهی شدن . عازم شدن . ره نوردیدن . رفتن :
از پشت چار لاشه فرود آمده چو عقل
برهفت مرکبان فلک ره بریده ایم .

خاقانی .


|| طی کردن راه :
گر در طلبم رهی بریدی
ای من رهی ات که رنج دیدی .

نظامی .


و رجوع به راه بریدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.