اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ره کردن

نویسه گردانی: RH KRDN
ره کردن . [ رَه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راه کردن . هدایت کردن . راهنمایی کردن . (یادداشت مؤلف ) :
بگفتا مرا زود آگه کنید
روان را سوی روشنی ره کنید.

فردوسی .


|| نفوذ کردن .راه یافتن :
دگرکاین تهمتش بر طبع ره کرد
که خسرو چشم هرمز را تبه کرد.

نظامی .


طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد.

نشاط اصفهانی .


رجوع به راه کردن در همه ٔ معانی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
آقا مجتبی
۱۳۹۶/۰۸/۱۷
0
0

سلام گفت حجتهای خود کوته کنید پند را در جان و در دل ره کنید در اینجا ره کردن به معنای همون هدایت کردنه ؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.