گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ره گوی نویسه گردانی: RH GWY ره گوی . [ رَه ْ ] (نف مرکب ) رَه گُوی . ره گو. مطرب و خواننده و خنیاگر و نغمه سرای . (از انجمن آرا) (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) : حریف آمده مهمان و مطرب و ره گوی برون ماه صیام و درون ماه صیام .سوزنی (از جهانگیری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود