اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ره نمودن

نویسه گردانی: RH NMWDN
ره نمودن . [ رَه ْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] (مص مرکب ) راه نمودن . ارشاد. دلالت . هدایت . راهنمایی کردن . رهنمون بودن . (یادداشت مؤلف ) :
خدایم سوی آل اوره نمود
که حبل خدایست خیرالرجال .

ناصرخسرو.


بدین ره که رفتی مرا ره نمای .

(بوستان ).


رجوع به راه نمودن و مترادفات کلمه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
راهنمایی کردن، راه را نشان دادن، هدایت کردن
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.