اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رهنمون شدن

نویسه گردانی: RHNMWN ŠDN
رهنمون شدن . [ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) راهنمون شدن . رهنماگشتن . راهنمایی کردن :
ز موسیقی آورد سازی برون
که آن را نشدکس جز او رهنمون .

نظامی .


بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشیم .

حافظ.


رجوع به رهنمایی و رهنمون کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.