رهی پرور. [ رَ پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) بنده نواز. که نسبت به زیردستان مهربانی و نوازش کند. که بر بندگان و خدمتکاران مهربان و رؤف باشد
: خزینه پرور مردم رهی گداز بود
ملک خزینه گداز آمد و رهی پرور.
عنصری .
فروختند بمیرند شاه هندو را
به پیش خیمه ٔ شاهنشه رهی پرور.
عنصری .
ثنا بگسترم از دولت تو بنده نواز
سخن بپرورم از مدح تو رهی پرور.
مختاری غزنوی .
تویی معاینه در مهتری ومثل تو نیست
کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.
سوزنی .
رجوع به رهی شود.