ریسمان بازی . [ مام ْ ] (حامص مرکب )شغل و عمل ریسمان باز. (ناظم الاطباء). بندبازی . به معنی بازیگری که غازیان دارباز کنند
۞ . (غیاث اللغات ) (از آنندراج )
: دل تو تارک خامی ز آرزو دارد
چو عنکبوت ترا کار ریسمان بازی است .
صائب (از آنندراج ).
رجوع به ریسمان باز شود.