اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریش کش

نویسه گردانی: RYŠ KŠ
ریش کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) دشنامی است . (یادداشت مؤلف ) :
ای ریش کش شهابک مأبون هزار تیز
در ریش آن پدر که تو هستی ورا پسر.

سوزنی .


|| آنان که ریش مردم را می کشند :
کوسه ٔ کم ریش دلی داشت تنگ
ریش کشان دید یکی را به جنگ
گفت رخم گرچه زجاجی وش است
ایمنی از ریش کشان هم خوش است .

؟(از یادداشت مؤلف ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.