ریشه دار
نویسه گردانی:
RYŠH DʼR
ریشه دار. [ ش َ / ش ِ ] (نف مرکب ) دارای ریشه . گیاهی که دارای ریشه است . || دارای جراحت . دارای ریش . مجروح . ریشدار. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || جامه ای که طره ها و رشته های آویزان دارد. (یادداشت مؤلف ). || دارای سابقه و اصل و بیخ : اختلاف من با او ریشه دار است . || اصیل . عریق . دارای نژاد و نسب و تبار.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.