اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریشه کردن

نویسه گردانی: RYŠH KRDN
ریشه کردن . [ ش َ / ش ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) ریشه راندن . ریشه دواندن . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 189). رشد و نمو ریشه ٔ نبات . (فرهنگ لغات عامیانه ). ریشه نهادن . ریشه دوانیدن :
خاری است غم که در دل ما ریشه کرده است
ماری است پیچ و تاب که در آشیان ماست .

صائب (از آنندراج ).


|| ریشه ریشه شدن پوست در سر انگشت . (فرهنگ لغات عامیانه ). زیادتی در کناره ٔ ناخن برآمدن و آزار دادن . || جایگیر شدن و مستحکم شدن وضع و قوام یافتن و استحکام وضع کسی یا چیزی . (از فرهنگ لغات عامیانه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.