اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریشه کن

نویسه گردانی: RYŠH KN
ریشه کن . [ ش َ / ش ِک َ ] (ن مف مرکب ) مستأصل و بیخ برکنده . (آنندراج ).
- ریشه کن ساختن ؛ از بیخ و بن برکندن .ریشه کن کردن :
گر چنین آهنگ خواهد شد سرود قمریان
سروها را ریشه کن می سازد از بستان ما.

صائب (از آنندراج ).


- ریشه کن شدن ؛ از بیخ و بن برکنده شدن .
- ریشه کن کردن ؛ از بیخ و بن برکندن .ایعاء. استیصال . از بن برانداختن . (از یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.