اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریق زدن

نویسه گردانی: RYQ ZDN
ریق زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) ریدن . (آنندراج ). تغوط. ریستن . (یادداشت مؤلف ) :
خویش را آلوده ٔ مردار دنیا چون کنم
من که کون همتم ریقی بر این دنیا زده ست .

ملا فوقی یزدی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.