اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زاد و بود

نویسه گردانی: ZʼD W BWD
زاد و بود. [ دُ ] (ترکیب عطفی ، مص مرکب ) کنایه از هست و نیست و تمام سرمایه و اسباب و سامان باشد. (برهان قاطع). کنایه از هست و بود و تمام سرمایه . (آنندراج ). || مولد و مسکن . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) :
بشهر کسان گرچه بسیار بود
دل از خانه نشکیبد و زاد و بود.

(گرشاسب نامه ص 242).


چو نام و ننگ فزاید وفا نه نام و نه ننگ
چو زاد و بود نماید جفا نه زاد و نه بود.

جمال الدین عبدالرزاق .


چند نالی چند از این محنت سرای زاد و بود
کز برای رای تو شروان نگردد خیروان .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.