اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زار

نویسه گردانی: ZʼR
زار. (اِخ ) منشی میندو، از شاعران هندوستان منسوب به کاتیهه یکی از طوائف برهمنان است . دیوان اشعار و آثاری فراوان بنظم و بنثر بزبان فارسی و اردو دارد. وی در شهر لکنهو متولد شد و شاگردان بسیاری تربیت کرد. این بیت از او است :
مد بسم اﷲابرو زینت عنوان ما
سطر وصف زلف مشکین جدول دیوان ما.

(از قاموس الاعلام ترکی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
فضله زار. [ ف َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) جای انبوهی نجاست و پلیدی . (آنندراج ) : جهان را فضله زاری دیده ام کو پاک دامانی که حرف نفرتش بر صفحه ٔ...
نرگس زار. [ ن َ گ ِ ] (اِ مرکب ) نرگسستان . آنجا که نرگس فراوان روئیده باشد : روی خاک از دیده ٔ امیّد نرگس زار شدتا کجا بگشاید از رخ یار بی پرو...
نفاق زار. [ ن ِ ] (اِ مرکب ) جای پر از نفاق و دورنگی و ریا : نفاق زار جهان قابل توطن نیست خوشا کسی که غریب آمد و غریب رود.میریحیی (از آنندر...
ماسه زار. [ س َ / س ِ ] (اِمرکب ) صحرایی که ماسه ٔ نرم دارد. (فرهنگ فارسی معین ). فرهنگستان ایران این کلمه را معادل کلمه ٔ «سابلیر» ۞ فران...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مراسمی آیینی است که در جنوب ایران وسواحل خلیج فارس رواج دارد.در این مراسم شخص واسطه ای موسوم به بابازار یا مامازار می کوشد تا ضمن برقراری ارتباط ب...
ینجه زار. [ ی ُ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) نام محلی است به شمال غربی تهران در راه امامزاده داود. (یادداشت مؤلف ). یونجه زار.
خیابان باغ لاله زار (کلمه باغ بعد ها افتاد)نام خود را از باغی به ارث دارد،که در اراضی آن احداث شد. وجه تسمیه«لاله زار»بر ما معلوم نیست، اما بررسی نقشه...
جر وا جر و چاک چاک
زار و وار. [ رُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) در غایت بیچارگی . در نهایت بدحالی . (فرهنگ کلمات و مصطلحات راحة الصدور راوندی چ محمد اقبال ص 503) : من...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۲ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.