جستجو در پارسی ویکی
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زار

نویسه گردانی: ZʼR
زار. [ رِن ْ ] (ع ص ) از زری ، زاری . عتاب کننده . خشم ناک . ناراضی . || عیب گیرنده . (اقرب الموارد) (تاج العروس ) :
و انی علی لیلی لزار و اننی
علی ذاک فیما بیننا نستدیمها.

(از تاج العروس ).


و رجوع به اقرب الموارد و زاری و زاره در این لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی لی زار

بی لی زار. (اِخ ) سردارمعروف بیزانس (527 ق . م .) وی با گت ها در ایطالیا و ایرانیان جنگ کرد و در زمان همین سردار بیزانسی چندتن از اشکانیان ب...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرگین زار

سرگین زار. [ س ِ ] (اِ مرکب ) سرگین دان . (از آنندراج ).
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شکوفه زار

شکوفه زار. [ ش ِ / ش ُ ف َ / ف ِ ] (اِ مرکب ) بستانی که دارای شکوفه ٔ بسیار باشد. (ناظم الاطباء) : چشم تو گر شد شکوفه بار سزد زآنک میوه ٔ جان از...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سوخته زار

سوخته زار. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . دارای 150تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و شغل ا...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تریاق زار

تریاق زار. [ ت َ / ت ِرْ ] (اِ مرکب ) محل تریاق . آنجا که پادزهر بسیار باشد. (فرهنگ فارسی معین ) : کوه اگر پر مار شد باکی مدارکو بود در اندرون ...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بادام زار

بادام زار. (اِ مرکب ) ۞ جائی که در آن بادام کارند. بادامستان . رجوع به بادامستان شود.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بادام زار

بادام زار. (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر در 5هزارگزی خاور خورموج و 6هزارگزی راه فرعی خورموج به کنگان . سرزمینی...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چلتوک زار

چلتوک زار. [ چ َ ] (اِ مرکب ) شلتوک زار. زمینی که در آن برنج کارند. برنج زار. شالی پایه . شالی زار. و رجوع به شالی پایه و شالی زار شود.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خربزه زار

خربزه زار. [ خ َ ب ُ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) فالیز خربزه و خیار و جز آن . (ناظم الاطباء). کشت زار حاوی خربزه . مَبطَخه . (یادداشت بخط مؤلف ) : قاضی ...
اجازه ویرایش برای همه اعضا

بنفشه زار

بنفشه زار /banafšezār/ (ا. مرکب). زمین یا جائی که در آن بنفشه بسیار کم باشد؛ بنفشه‌. فرهنگ فارسی عمید. ///////////////////////////////////////////////...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۲ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.
 
ورود