اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زار و نزار

نویسه گردانی: ZʼR W NZʼR
زار و نزار. [ رُ ن ِ /ن َ ] (ص مرکب ) خوار و ضعیف لاغر و زبون :
ماه گاهی چو روی یار من است
گه چو من گوژپشت و زار و نزار.
قمری . (از حدائق السحر وطواط چ معین ص 19).
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار و نزار و اشکبارانم چو شمع.

حافظ.


دردمندی من سوخته ٔ زار و نزار
ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست .

حافظ.


و رجوع به زار و نزار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.