اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زاغ پا

نویسه گردانی: ZʼḠ PA
زاغ پا. (اِ مرکب ) زاغ پای . کنایه از طعنه و سرزنش باشد. (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). و با لفظ زدن مستعمل میشود. (آنندراج ). طعنه . ملامت . سرزنش . طنز :
زاغ زبانی که ز فر همای
کبک روان رابزند زاغ پای .

امیرخسرو (از آنندراج ).


کبک خرامنده بصحن سرای
کبک روان را بزده زاغ پای .

امیرخسرو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.