گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زاغ رو نویسه گردانی: ZʼḠ RW زاغ رو. (اِ مرکب ) مؤلف آنندراج این کلمه را بدون ضبط و تفسیر آورده است با شاهد ذیل : خسروا لشکر خطش بدویددل نگه دار وقت زاغ رو است .امیرخسرو (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی زاغرو زبرجد، سیلیکات منیزیوم و آهن طبیعی است که در دستگاه راست لوزی متبلور شود. در بسیاری از نوشته های پارسی و عربی نوعی زمرد، زمرد سبز یا خود آن شمرده. رن... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود