اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زاغ زبان

نویسه گردانی: ZʼḠ ZBAN
زاغ زبان . [ زَ ] (ص مرکب ) کنایت از مردم سیاه زبان باشد یعنی کسانی که نفرین ایشان را اثری هست . (برهان قاطع). کنایه از سیه زبان است . (آنندراج ). || در اسب تعریف است . (برهان قاطع). و سیاهی زبان از محسنات اسب میباشد. (ناظم الاطباء). || کنایه از قلم است :
زاغ زبانی که ز فر همای
کبک روان را بزند زاغ پای .

امیرخسرو دهلوی (ازآنندراج ).


و رجوع به زاغ پای در همین لغت نامه و رجوع به تعلیقات نوروزنامه ص 122 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.