زال
نویسه گردانی:
ZʼL
زال . (اِخ ) دهی است از دهستان پرزندات بخش زنوز شهرسان مرند. واقع در 33000گزی شمال باختری مرند و 3000گزی راه آهن جلفا به مرند و دارای آب از قنات و محصول غلات نخود و پنبه می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ذال . (اِ) نام حرف نهم از حروف تهجی عرب و یازدهم از حروف فارسی است میان دال و راء و صورت آن این است (ذ) یعنی دال با نقطه ٔ فوقانیة :...
ذال . (ع مص ) سبک رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). نرم رفتن . || شتاب رفتن .
ذأل . [ ذَءْل ْ ] (ع مص ) ذألان . سرعت کردن . || سبک و نرم رفتن . خرامیدن .
ذعل . [ ذَ ] (ع مص ) اقرار کردن پس از انکار.
ضعل . [ ض َ ع َ ] (ع اِمص ) باریکی بدن جهت نزدیکی و تقارب نسب و این حسب گمان عربست که مرد را از زن قریب النسب فرزند باریک بدن و نحیف جث...
دلی ذال بیگ . [ دِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد با 210تن سکنه . واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری خرم آباد ب...