زاهد
نویسه گردانی:
ZʼHD
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) احمدبن حسین مکنی به ابوبکر متوفی 337 هَ . ق . از پارسایان و عباد بنام شیراز است ازکرامات و پارسائیهای وی داستانهای بسیار و جالبی نقل شده . مسکن وی زاویه ای بود که از جذع های باریک و شکسته ای ساخته شده بود و هرگاه میان جذعها شکافی می افتاد با شاخه ای از نی آن شکاف را پر میکرد. اکنون زاویه ٔ وی محل اجتماع اهل تلاوت و ذکر و نماز است ، و مزارش مشهور میباشد. فرزند وی حسین نیز، از زهاد و اهل ذوق و وجد و عبادت بود. (از شدّالازار ص 162 و 163).
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زاهد. [ هَِ ] (ع ص ، اِ) آنکه چیزی را ترک گوید و از آن اعراض کند. (از اقرب الموارد). || آنکه دنیا را برای آخرت ترک کند. (المنجد). آنکه خ...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) (کاریز...) از قنات های وقفی تبریز واقع در دروازه ٔ ری شهر مزبور بوده است . حمداﷲ مستوفی آرد: آب این کاریزها همه ملک است ا...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) از حکام خاندان هکاری (کردستان ) متوفی در 995 هَ .ق . (از کتاب معجم الانساب والاسرات الحاکمة ص 395).
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) از قبیله های ساکن در کردمحله . رابینو آرد: از خشکفل که بستر عریض نهر داربن است و همچنین از رودخانه ٔ شش دالک عبور کردیم ...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) (امیر...) فرزند شیخ حسن ایلکانی و برادر سلطان اویس است . خوندمیر آرد: در سنه ٔ ثلث و سبعمائه امیر زاهد که برادر سلطان اوی...
زاهد. [ هَ ِ ] (اِخ ) ابن سعید کاتب اول در دربار سلطان بزغش و مؤلف کتاب تنزیه الابصار و الافکار فی رحلة سلطان زنجبار است . این کتاب در لن...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خصیب محدث است . (تاج العروس ) (منتهی الارب ).
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن نظام قاضی زاهد بهاری از مردان طریقت است . وی خدمت شرف الدین احمد منیری را دریافته و ملازمت او میکرده است...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن سلمان مصری متوفی 819 هَ . ق . است . کتابی منظوم بنام منظومة الستین مسئلة در موضوع فقه شافعی تألیف کرد...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) امیر شیخ ... طارمی ، از فرمانروایان و امراء استرآباد است در 873 هَ . ق . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 221)...