اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زاهد

نویسه گردانی: ZʼHD
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) محمدبن داودبن سلیمان نیشابوری . متوفی 342 هَ . ق . (تاج العروس ). سمعانی آرد: محمدبن داودبن سلیمان نیشابوری مکنی به ابوبکر، دانشمندی نیک سیرت پارسا و اهل عبادت بوده است . سفرهای بسیار کرد و خدمت اساتیدی بزرگ را درک کرد و حدیث بسیار شنید. در نیشابور از ابراهیم بن ابوطالب ، در هرات از حسین بن ادریس انصاری ، در گرگان از عمران بن موسی سحینانی (سجستانی ؟)، در فسا از حسین بن سفیان ، در مرو از حمادبن احمد قاضی سلمی ، در ری از محمدبن ایوب رازی ، در بغداد از جعفربن محمد فرمانی ، در بصره از ابوخلیفه فضل بن حبیب ، در اهواز از عبدان بن احمد عسکری ، در کوفه از محمدبن جعفر فیات ، در مکه از فضل بن محمد جندی ، در مصر از ابوعبدالرحمن احمدبن شعیب نسائی ، در شام از فضل بن عبداﷲ انطاکی ، در موصل از ابویعلی احمدبن علی بن مثنی موصلی و دیگران استماع حدیث کرده است . ابوزکریا یحیی بن ابراهیم المزکی و حاکم ابوعبداﷲمحمدبن عبداﷲ حافظ از وی روایت دارند. حاکم در تاریخ خود از وی یاد کند و گوید: با هر یک از مشایخ که بود، بیشتر احادیث وی را نگاشت و بسیاری از اخبار صوفیان و زاهدان را بدست آورد. ابوالعباس بن عقده و مشایخ عراق از وی نقل روایت کرده اند و ابوبکربن ابوداود و ابومحمدبن صاعد و مشایخ پیشین از وی حدیث شنیده اند. محمدبن داود در روز جمعه ٔ 20 ربیع الاول 352 هَ . ق . وفات یافت و ابوعمروبن مطر وی را غسل داد و یحیی بن منصور قاضی بر وی نماز گزارد. (از انساب سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زاهد. [ هَِ ] (ع ص ، اِ) آنکه چیزی را ترک گوید و از آن اعراض کند. (از اقرب الموارد). || آنکه دنیا را برای آخرت ترک کند. (المنجد). آنکه خ...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) (کاریز...) از قنات های وقفی تبریز واقع در دروازه ٔ ری شهر مزبور بوده است . حمداﷲ مستوفی آرد: آب این کاریزها همه ملک است ا...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) از حکام خاندان هکاری (کردستان ) متوفی در 995 هَ .ق . (از کتاب معجم الانساب والاسرات الحاکمة ص 395).
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) از قبیله های ساکن در کردمحله . رابینو آرد: از خشکفل که بستر عریض نهر داربن است و همچنین از رودخانه ٔ شش دالک عبور کردیم ...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) (امیر...) فرزند شیخ حسن ایلکانی و برادر سلطان اویس است . خوندمیر آرد: در سنه ٔ ثلث و سبعمائه امیر زاهد که برادر سلطان اوی...
زاهد. [ هَ ِ ] (اِخ ) ابن سعید کاتب اول در دربار سلطان بزغش و مؤلف کتاب تنزیه الابصار و الافکار فی رحلة سلطان زنجبار است . این کتاب در لن...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خصیب محدث است . (تاج العروس ) (منتهی الارب ).
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن نظام قاضی زاهد بهاری از مردان طریقت است . وی خدمت شرف الدین احمد منیری را دریافته و ملازمت او میکرده است...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) احمدبن حسین مکنی به ابوبکر متوفی 337 هَ . ق . از پارسایان و عباد بنام شیراز است ازکرامات و پارسائیهای وی داستانهای بس...
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن سلمان مصری متوفی 819 هَ . ق . است . کتابی منظوم بنام منظومة الستین مسئلة در موضوع فقه شافعی تألیف کرد...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.