زاهد
نویسه گردانی:
ZʼHD
زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) (غلام ثعلب ) محمدبن عبدالواحدبن ابی هاشم ابیوردی الاصل بغدادی المسکن و المدفن مکنی به ابوعمر و مشهور به مطرز و زاهدو غلام ثعلب ، از اکابر نحو و لغت و علوم عربیت و حدیث و از شاگردان بنام ثعلب نحوی معروف بوده و از همین روی غلام ثعلب و یا صاحب ثعلب لقب یافته . وی در بدایت حال حرفت نقش و نگار کردن جامه ها داشته و از این رو به مطرز نیز ملقب گردیده است . در قوه ٔ حافظه و کثرت احاطه به لغت از نوادرش می شمارند. ابن برهان گوید که از میان سلف و خلف کسی مانند مطرز در لغت ، سخن نگفته است . قاضی تنوخی گوید: احفظ از وی ندیدیم که هزار و نه ورق از حفظ املاء کرد. و چون وی را از هر لغت نادری که می پرسیدند اظهار اطلاع میکرده و از سخن استاد خود ثعلب دلیل بر آن می آورده است جمعی از ادباء معاصرش به جعل لغت متهم ساخته اند... با این همه مشایخ حدیث روایات او را تصدیق و اسنادش را توثیق کرده اند.وی طرفدار معاویه و از مخالفین سرسخت حضرت علی (ع ) بوده و کتابی در فضائل معاویه پرداخته و شاگردانش رادر آغاز بخواندن آن وادار میکرده است . از ریاض العلماء نقل شده است که امامی مذهب بوده ، و ابن طاوس در کتاب سعدالسعود احادیثی در فضائل اهل بیت از وی نقل کرده ، و مؤلف تنقیح المقال مجهول الحالش شمرده است . ازمؤلفات او است : 1- اخبار العرب . 2- اسماء الشعراء و تفسیرها. 3- الساعات 4- شرح الفصیح 5- الشوری . 6- العشرات 7- فائت الجمهرة. 8- فائت الفصیح . 9- فائت المستحسن . 10- القبائل . 11- النوادر. 12- الیواقیت .
یک نسخه ٔ خطی از کتاب عشرات او در کتابخانه ٔ برلین موجود است زاهد مطرز در یکشنبه ٔ 13 ذیقعده ٔ 344 یا 345 هَ . ق . در حدود 85سالگی دربغداد درگذشت و روبروی قبر معروف کرخی بخاک سپرده شد. (از ریحانةالادب از طبقات الشافعیه معجم الادباء، تاریخ ابن خلکان و فهرست ابن الندیم . و رجوع به غلام ثعلب شود.
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
شیخ زاهد. [ ش َ هَِ ] (اِخ ) رجوع به احمد قریبة شود.
شیخ زاهد. [ ش َ هَِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه رامسر به لنگرود میان دریاپشته و قاسم آباد در 494400 گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
علاء زاهد. [ ع َ ءِ هَِ ] (اِخ )رجوع به علاءالدین بخاری (محمدبن عبدالرحمان ) شود.
زاهد عمانی . [ هَِ دِ ع ُم ْ ما ] (اِخ ) معاصر ملک محمد قاوردی و مورد احترام وی بوده است . مؤلف تاریخ افضل آرد: ملک محمد بغایت خونریز بود.....
زاهد ساحلی . [ هَِ دِ ح ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاهد خشک . (آنندراج ). و رجوع به زاهد خشک شود.
زاهد گیلانی .[ هَِ دِ ] (اِخ ) تاج الدین ابراهیم فرزند روشن امیر.در کتاب اسس المواهب السنیة فی مناقب الصفویة، مشهور به صفوة الصفاء، تألیف تو...
زاهد گیلانی . [ هَِ دِ ] (اِخ ) از فضلاء عرفای نعمت اللهی در اوائل قرن 13 هجری است جامع معقول و منقول . سلسله ٔ طریقت وی به شیخ زاهد گیلانی ...
زاهد مرغابی . [ هَِ دِ م ُ ] (اِخ ) جلال الدین محمود، در علوم ظاهری شاگرد مولانا نظام الدین هروی است و بجهت ورزش شریعت و متابعت سنت ، ازاین ...
زاهد مغافری . [ هَِ دِ م ُ ف ِ ری ی ](اِخ ) ابن محمدبن سلیمان شافعی متوفّی 673 هَ . ق . او راست : المنهج المفید فیما یلزم الشیخ و المرید.
زاهد آهوپوش . [ هَِ دِ ] (اِخ ) درویشی است که سلطان محمود غزنوی بنزد او رفت و در نتیجه ٔ ملاقات و گفتگو با او از نبرد با ابوعلی سیمجور منصرف ...